بررسي دلايل بي مشتري ماندن شهرك هاي جديد در اطراف شهرها - مسكن اجتمائي مكمل مسكن مهر - 1 خرداد 95
پادزهر سكونتگريزي در شهرهاي جديد
نتايج يك تحقيق دانشگاهي از وضعيت شهرهاي جديد كشور از خالي ماندن 70 درصد ظرفيت جمعيت پذيري در شهرهاي جديد به «واسطه فرار جمعيتي» و «سكونتگريزي» از اين شهرها خبر داد.
منشا نارضايتي از شهرهاي جديد
در پژوهش انجام شده از سوي نويد سعيدي رضواني، وازار مرادي و وحيد رياحي، سه علامت روشن از پديده فرار جمعيتي و سكونتگريزي از شهرهاي جديد روشن شده است.اين پژوهشگران براي اثبات نظريه فرار جمعيتي از شهرهاي جديد، در وهله اول از رضايتمندي تنها 6/ 6 درصد از ساكنان فعلي 8شهر جديد مورد مطالعه از محل سكونت فعلي خود (پرند، پرديس، بهارستان، مجلسي، فولاد شهر، گلبهار، مهاجران، سهند و صدرا، در پنج استان اصفهان، تهران، فارس، تبريز و مركزي) خبر ميدهند.
71 درصد از ساكنان شهرهاي جديد در اين پژوهش تمايل به جابهجايي از شهر جديد و تغيير محل زندگي در صورت توانمندي مالي در آينده را عنوان كردهاند. به اين معني كه هر زمان از توانايي مالي كافي براي جابهجايي و تامين مسكن برخوردار شوند به مجموعه شهري مادر بازگشت خواهند كرد.سومين علامت كه تمايل به سكونتگريزي از شهرهاي جديد مورد مطالعه را اثبات ميكند حجم قابل توجهي از خانههاي خالي در شهرهاي جديد است.
طبق آمار رسمي ارائه شده از سوي متولي شهرهاي جديد در حال حاضر، 70 درصد از ظرفيت سكونتي شهرهاي جديد كه به شكل آپارتمانهاي بدون ساكن وجود دارد، خالي از سكنه است. در 17 شهر جديد فعال كشور، تعداد آپارتمانهاي مسكوني آماده سكونت با توجه به بعد خانوار در حال حاضر ظرفيت سكونتي كل شهرهاي جديد را به حدود 2 ميليون و400 هزار نفر رسانده است اما در حال حاضر حدود 700 هزار نفر در اين شهرها ساكن هستند و مابقي ساختمانها خالي از سكنه باقي مانده است.اين سه علامت نشان ميدهد هم اكنون شهرهاي جديد كشور با پديده فرار جمعيتي و سكونتگريزي مواجه هستند.
تحقيقاتي كه پژوهشگران جامعه شناس و شهرساز درباره منشا سكونتگريزي و فرار جمعيتي از شهرهاي جديد انجام دادند نشان ميدهد علت شكلگيري اين پديده ناشي از برنامهريزي غلط دولتهاي گذشته در نحوه ايجاد شهرهاي جديد و عدم رسيدگي به نقطه ضعفهاي شهرهاي جديد پس از تاسيس و راهاندازي بوده است.
اصليترين ريشه اين فرار جمعيتي به شهرمردگي و وجود جمعيت غريبه و ساكنان فاقد پيوند اجتماعي برميگردد كه اين موضوع خود ناشي از تاسيس آزمايشگاهي و توسعه عجولانه و گلخانهاي شهرهاي جديد است كه باعث شده شكلگيري شهرهاي جديد موجود ايران به جاي آنكه فرآيند طبيعي شهر شدن را طي كند به بلوغ زودرس دچار شود؛ به اين معني كه در فاصله زماني كم، حجم زيادي ساختمان مسكوني در اين شهرها ايجاد شده و جمعيت به تناسب اين ساخت و سازها وارد اين شهرها شدند؛ اما عملا خصوصيات و ويژگيهاي اصلي شهر شدن را كه ايجاد اجتماعات شهري و برقراري روابط و پيوندهاي اجتماعي بين شهروندان از مشخصههاي بارز آن است، ندارد.
دومين نكتهاي كه در اين زمينه مورد تاكيد قرار گرفته است عدم تامين امكانات و خدمات شهري مناسب و كافي در شهرهاي جديد است كه عملا باعث شده اين شهرها فقط ساختمانهاي مسكوني داشته باشند و خدمات و تاسيسات به ميزان سكونت جمعيت در آنها و ساخت واحدهاي مسكوني، تامين نشود.همه اين موضوعات موجب شده 31 درصد از ساكنان شهرهاي جديد در پژوهش صورت گرفته در پاسخ به اينكه چه نوع رابطهاي با شهر يا منطقه محل سكونت خود برقرار كردهاند احساس غربت با شهر جديد را عنوان كنند.اين در حالي است كه 56 درصد از ساكنان اين شهرها هم در پاسخ به اين سوال اظهار كردهاند كه هيچ احساس و رابطه اجتماعي با محل سكونت خود برقرار نكردهاند.
عوامل فرار جمعيت از شهرهاي جديد
در اين پژوهش عنوان شده است آن چيزي كه در حال حاضر باعث شده ميزان تحقق جمعيت ساكن فقط 30 درصد از ظرفيت جمعيت پذيري در شهرهاي جديد باشد، علاوه بر ريشههاي فرار جمعيتي، در 4 عامل خلاصه ميشود.اولين عامل به عدم برنامهريزي براي ايجاد مراكز اشتغال برميگردد كه موجب شده هماكنون شهرهاي جديد تنها ماهيت خوابگاهي براي اسكان سرريز جمعيت شهرهاي مادر داشته باشند.
نتايج اين پژوهش همچنين ثابت ميكند كه شهرهاي جديد با بيشترين فاصله از شهر مادر، كمترين تحقق جمعيتي را دارند، همچنين بين احساس تعلق به شهر جديد و ميزان تحقق جمعيت ساكن رابطه مستقيم به اثبات رسيده و عامل چهارم هم همان ناپايداري و فرار جمعيتي است كه اين خود به معناي 4 كمبود آشكار در شهرهاي جديد است.اين چهار كمبود به ترتيب اهميت براي مردم ساكن شهرهاي جديد عبارتند از: كمبود و نقص شبكه حمل و نقل بين شهر جديد و شهر مادر كه 75 درصد مردم اظهار ميكنند كه با اين مشكل در شهر جديد محل سكونت خود مواجه هستند.كمبود دوم به ضعف مديريتي در شهرهاي جديد بر ميگردد كه 74 درصد مردم ساكن در اين شهرها به آن اشاره كردهاند.مشكل سوم، مسائل اقتصادي در شهرهاي جديد است كه 64 درصد مردم ساكن در اين شهرها اظهار كردهاند با اين مشكل در شهر جديد محل سكونت خود رو به رو هستند.همچنين مشكل آخر به كمبود امكانات فرهنگي و اجتماعي و زيربنايي برميگردد، طوري كه 51 درصد از مردم ساكن در شهرهاي جديد به وجود اين مشكل اذعان كردهاند.
اين در حالي است كه در كنار اين مشكلات، نكته جالبي از نتايج اين پژوهش به دست آمده است مبني بر اينكه مشكل مسكن كه در شهرهاي مادر و بزرگ عمده نارضايتي ساكنان شهرها را شامل ميشود در شهرهاي جديد كمترين مشكل محسوب ميشود چون توسعه اين شهرها در سالهاي گذشته تنها از كانال ساخت وسازهاي مسكوني انجام شده و اولين دليل مردم براي انتخاب شهرهاي جديد به منظور سكونت، سهولت در تامين مسكن در اين شهرها بوده است.
ريشه اصلي ترين مشكل شهرهاي جديد
در اين ميان آنچه باعث شده در حال حاضر حمل و نقل، مشكل اصلي مردم ساكن در شهرهاي جديد باشد به اين علت است كه 71 درصد ساكنان شهرهاي جديد در شهر مادر اشتغال دارند و به اين ترتيب بيش از دو سوم ساكنان شهرهاي جديد روزانه حداقل دو بار بين محل سكونت و محل اشتغال خود رفت و آمد ميكنند و بيشترين نياز را به سيستم سريع ارزان قيمت و زود دسترس براي جابهجايي دارند.در حال حاضر مسوولان شهرهاي جديد با علم به اينكه 99 درصد ساكنان شهرهاي جديد ساكنان قديمي شهرهاي مادر و كلانشهرها هستند، معتقدند مردم شهرهاي جديد به خاطر مقايسهاي كه بين امكانات محل سكونت قبلي و فعلي خود انجام ميدهند كمبودهاي فعلي را بيشتر و زودتر احساس كرده و تشخيص ميدهند و همين موضوع باعث دلچسب نبودن شهرهاي جديد براي سكونت شده است.
با توجه به اينكه دولت پيش بيني كرده تا پايان سال 1404 جمعيت شهرهاي جديد از 2 ميليون و400هزار نفر به حداقل 4 ميليون نفر برسد، جامعهشناسان و شهرسازان ميگويند اين فرار جمعيتي نه تنها بايد مهار شود، بلكه لازم است با تعريف هويت دائمي و فرهنگ پايدار در اين شهرها، شهرهاي جديد از حالت «سكونتگريز» به «سكونتپذير» تبديل شوند. كارشناسان اعتقاد دارند شهرهاي جديد تجربه موفق دنياست بنابراين اصل موضوع قابل انكار نيست ولي شكل توسعه شهرهاي جديد در ايران بايد دگرگون شود.اين در حالي است كه توسعه بيضابطه شهرهاي مادر و مجوزهاي بي رويه ساختماني مانند تراكم فروشيهاي گسترده در كلانشهرها يكي از مهمترين موانع عدم گسترش طبيعي و توسعه خودجوش شهرهاي جديد است.
كارشناسان شهري معتقدند اگرچه فرآيند جامعهپذيري و ايجاد جامعه همراه با پيوندهاي اجتماعي در شهرهاي جديد ممكن است تاكنون اتفاق نيفتاده باشد و اين مشكل از معضلات اساسي مردم و دولت در اين شهرها باشد، اما هنوز هم براي ايجاد هويت پايدار و جامعهسازي در اين شهرها دير نشده است. چراكه هماكنون سطح جمعيتي در شهرهاي جديد به حدي رسيده است كه ميتوان جمعيت موجود را به مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي و جامعهسازي در اين شهرها ترغيب كرد.اين در حالي است كه تا پيش از اين به دليل محدود بودن جمعيت در اين شهرها شايد بسياري از حركتهاي اجتماعي و فرهنگي با پاسخ مناسب از طرف شهروندان روبهرو نميشد.در واقع در حال حاضر جمعيت موجود شهرهاي جديد به حدي رسيده كه اين قابليت را دارد كه با دو دسته برنامه «نرمافزاري» و «سختافزاري» فرآيند اجتماعسازي و ايجاد حلقههاي اجتماعي و فرهنگي بين ساكنان شهرهاي جديد شكل بگيرد و شهر از حالت غريبگي ساكنان با يكديگر خارج شود.
7 راهكار براي رفع شهر مردگي
براساس آمارهاي موجود در اين پژوهش 70 درصد ساكنان شهرهاي جديد معتقدند شهر محل سكونتشان كمتحرك، مرده و فاقد جنبوجوش است. براي حل اين موضوع، پژوهشگران اين تحقيق و همچنين شركت عمران شهرهاي جديد 7 راهكار را شناسايي كرده كه قرار است براي مهار فرار جمعيتي و جذاب كردن شهرهاي جديد براي سكونت به اجرا در بيايد.آنچه پژوهشگران به دولت پيشنهاد كردهاند اين است كه از افزايش تعداد شهرهاي جديد خودداري كند؛ سياستي كه فعلا با برنامه دولت ناسازگار است.
مطابق با برنامهريزيهاي صورت گرفته هماكنون دولت بنا دارد 13 شهر جديد ديگر را طراحي و عملياتي كند كه از اين تعداد مطالعات 6 شهر جديد در مناطق مختلف كشور انجام شده و مابقي در نوبت شروع و انجام مطالعه قرار دارد.پژوهشگران در اين زمينه ميگويند هر چه تعداد شهرهاي جديد بيشتر شود ميزان تحقق جمعيت ساكن در اين شهرها كمتر ميشود.سياست دوم پيشنهادي اين است كه نظام مديريت شهري در شهرهاي مادر از جذب جمعيت تبعيت نكند يعني اينكه ساختوساز و تراكم فروشي محدود شود كه حركت جمعيت از شهر مادر به سمت شهر جديد بهصورت طبيعي و خودكار شكل بگيرد.
كارشناسان همچنين به دولت پيشنهاد ميكنند دولتمردان و مردم از مقايسه شهرهاي جديد و شهرهاي مادر خودداري بكنند و نواقص را كمتر اعلام عمومي كنند. چراكه ايجاد برابري بين شهر جديد و شهر مادر به علت فاصله بسيار زياد هويتي و تاريخي شهر مادر با شهر جديد كه طي سالها و قرنهاي متوالي ايجاد شده است، اساسا امكانپذير نخواهد بود و ممكن است دوره رشد شهرهاي جديد تا زمان بلوغ كامل آنها به 100 سال هم برسد.
از سوي ديگر پژوهشگران اجتماعي و شهرسازي به مسوولان شهرهاي جديد پيشنهاد ميكنند ميزان رضايت شهروندان از سكونت در هر يك از شهرهاي جديد را بهصورت سالانه مورد سنجش قرار دهند و متناسب با آن ماموريتهاي دوازده گانه براي مديران شهرهاي جديد تعريف كنند؛ اين ماموريتها حول موضوعات كلي سكونتي در شهرهاي جديد همچون كنترل جمعيتپذيري، بهبود حملونقل، بهبود شرايط اقتصادي خانوارها، ايجاد مراكز اشتغال، افزايش كاربريهاي خدماتي، ارتقاي امنيت شهري، ارتقاي ايمني شهري، رشد كيفيت محلات، آرامسازي ترافيكي، ايجاد و توسعه كانونهاي اجتماعي محلات، رشد فضاي سبز و ارتقاي سرانههاي آموزشي و...تعريف ميشود.
راهكار ديگر، «اجتماعسازي» در شهرهاي جديد در قالب دو دسته برنامه نرمافزاري و سختافزاري است. حمايت از ايجاد و فعاليت NGOها و همچنين ايجاد فضاهاي مناسب براي فعاليت آنها و ساير برنامههاي اجتماعي و فرهنگي به ترتيب نمودهاي بارزي از اقدامات نرمافزاري و سختافزاري مورد نياز در شهرهاي جديد است.اين در حالي است كه در ميان اشاره به چالشها و مشكلات شهرهاي جديد كه بر پايه تحقيقات به عمل آمده از شاخصهاي سكونتي در اين شهرها حاصل شده است، يك نكته روشن، مثبت و اميدواركننده تحقيق انجامشده درباره وضعيت موجود شهرهاي جديد ايران حاكي است ساكنان فعلي اين شهرها محل سكونتشان را در مقايسه با شهر مادر حاوي چهار مزيت و برتري ميدانند كه شامل آب و هواي بهتر، خلوتي، ترافيك كم و آرامش است.اين نكته روشن نشان ميدهد اگر ريشههاي فرار جمعيتي و مشكلات شهري در شهرهاي جديد حل وفصل شود حركت طبيعي جمعيت از شهر مادر به شهرهاي جديد اتفاق ميافتد.
در ميان هشت شهر جديد مورد بررسي ساكنان شهر جديد پرند كمترين تمايل به جابهجايي از شهر جديد و بالاترين ميزان رضايت از محل سكونت فعلي خود را دارند، با اين حال تنها 52 درصد از ساكنان اين شهر نسبت به سكونت در پرند ابراز رضايت كردند و 62 درصد آنها اعلام كردهاند تمايل دارند در صورت توانمند شدن به شهر مادر بازگشت كنند.جامعهشناسان و كارشناسان شهري معتقدند هر چند اين پژوهش در سال 85 (يك دهه قبل و پيش از احداث مسكن مهر در شهرهاي جديد) انجام و نتايج آن هم اكنون منتشر شده است، اما وضعيت فعلي شهرهاي جديد پس از ساخت مسكن مهر نه تنها به لحاظ مولفههاي خدماتي، اجتماعي و فرهنگي بهبود چنداني نيافته بلكه خلأ محركهاي مورد نياز براي جذب جمعيت در اين شهرها بيش از پيش قابل مشاهده است.
چراكه طي حدود يك دهه گذشته، توسعه شهرهاي جديد بيش از آنكه نيازهاي خدماتي، اجتماعي و فرهنگي ساكنان قديم و جديد اين شهرها را پاسخ بدهد تنها به شكل برنامه ساخت انبوه واحدهاي مسكوني دنبال شده و پيش رفته است.به اعتقاد كارشناسان شهري لازم است دولت براي انجام برنامهريزي بهتر به منظور تحقق فضاها و سرانههاي خدماتي، فرهنگي و اجتماعي در شهرهاي جديد سالانه مطالعاتي براي سنجش نوع و ميزان نيازهاي سكونتي ساكنان اين شهرها انجام دهد.
طرح مسكن اجتماعي آماده شد
معاون مسكن و ساختمان وزارت راه و شهرسازي گفت: برنامه مسكن اجتماعي آماده است و بلافاصله پس از اتمام مسكن مهر اجرا خواهد شد.
حامد مظاهريان اظهار كرد: طرح مسكن اجتماعي آماده است و بلافاصله كه پروژه مسكن مهر در پايان سال جاري به اتمام رسيد برنامههاي ما درخصوص مسكن اجتماعي اجرا ميشود. حتي توافقات اين طرح انجام شده و به راحتي قابليت گسترش دارد. بودجهاي كه هماكنون در مسكن مهر است نيز صرف مسكن اجتماعي خواهد شد.
به گزارش اقتصاد آنلاين به نقل از ايسنا، وي همچنين با اشاره به افزايش 19 درصدي معاملات مسكن تهران در فروردين 95 نسبت به فروردين 94 افزود: اين پيشنشانه خوبي براي خروج از ركود مسكن است. هماكنون منتظريم تا آمار ارديبهشت ماه نيز ارايه شود كه اگر روند رو به رشد معاملات در چند ماه آينده تداوم يابد پيشبيني اكثريت قريب به اتفاق متخصصين اقتصادي و امور مسكن مبني بر خروج از ركود مسكن در نيمه سال جاري محقق خواهد شد.
معاون مسكن و ساختمان وزارت راه و شهرسازي درخصوص برنامه اين وزارتخانه براي افزايش متوسط عمر و ايمني ساختمانها گفت: افزايش طول عمر ساختمانها دو بال دارد؛ يكي تغيير مقررات و انضباط شهري است كه بتوانيم به قوانين شهري تداوم دهيم و با ارزشهاي خلقالساعه اقتصادي، ساختمانهاي خوب ساخته شده را در معرض خطر قرار ندهيم. دومين مساله از طريق استفاده از مصالح مقاوم و خدمات مهندسي قابل قبول، امكانپذير است.
به گفتهي مظاهريان، هدف مقررات ملي ساختمان كه فراگيرترين مقررات در زمينه ساختمان است ايمني، آسايش، صرفه اقتصادي و بهداشت است. مقابله در برابر حريق در همهي مقررات ملي جايگاه اساسي دارد؛ زيرا ميتواند به چندين هدف اصلي مقررات ملي جامهي عمل بپوشاند.
وي خاطرنشان كرد: در سالهاي اخير شاهد افزايش حوادث ناشي از حريق هستيم كه بخشي از آن ناشي از پديده شهرنشيني در جهان مدرن است. به همين دليل پرداختن به موضوع حريق و اجراي مقررات لازم براي آن ميتواند كمك كند كه نيروي انساني، مردم و سرمايههاي آنها محافظت شود.
بررسي دلايل بي مشتري ماندن شهرك هاي جديد در اطراف شهرها - مسكن اجتمائي مكمل مسكن مهر - 1 خرداد 95
پادزهر سكونتگريزي در شهرهاي جديد
نتايج يك تحقيق دانشگاهي از وضعيت شهرهاي جديد كشور از خالي ماندن 70 درصد ظرفيت جمعيت پذيري در شهرهاي جديد به «واسطه فرار جمعيتي» و «سكونتگريزي» از اين شهرها خبر داد.
منشا نارضايتي از شهرهاي جديد
در پژوهش انجام شده از سوي نويد سعيدي رضواني، وازار مرادي و وحيد رياحي، سه علامت روشن از پديده فرار جمعيتي و سكونتگريزي از شهرهاي جديد روشن شده است.اين پژوهشگران براي اثبات نظريه فرار جمعيتي از شهرهاي جديد، در وهله اول از رضايتمندي تنها 6/ 6 درصد از ساكنان فعلي 8شهر جديد مورد مطالعه از محل سكونت فعلي خود (پرند، پرديس، بهارستان، مجلسي، فولاد شهر، گلبهار، مهاجران، سهند و صدرا، در پنج استان اصفهان، تهران، فارس، تبريز و مركزي) خبر ميدهند.
71 درصد از ساكنان شهرهاي جديد در اين پژوهش تمايل به جابهجايي از شهر جديد و تغيير محل زندگي در صورت توانمندي مالي در آينده را عنوان كردهاند. به اين معني كه هر زمان از توانايي مالي كافي براي جابهجايي و تامين مسكن برخوردار شوند به مجموعه شهري مادر بازگشت خواهند كرد.سومين علامت كه تمايل به سكونتگريزي از شهرهاي جديد مورد مطالعه را اثبات ميكند حجم قابل توجهي از خانههاي خالي در شهرهاي جديد است.
طبق آمار رسمي ارائه شده از سوي متولي شهرهاي جديد در حال حاضر، 70 درصد از ظرفيت سكونتي شهرهاي جديد كه به شكل آپارتمانهاي بدون ساكن وجود دارد، خالي از سكنه است. در 17 شهر جديد فعال كشور، تعداد آپارتمانهاي مسكوني آماده سكونت با توجه به بعد خانوار در حال حاضر ظرفيت سكونتي كل شهرهاي جديد را به حدود 2 ميليون و400 هزار نفر رسانده است اما در حال حاضر حدود 700 هزار نفر در اين شهرها ساكن هستند و مابقي ساختمانها خالي از سكنه باقي مانده است.اين سه علامت نشان ميدهد هم اكنون شهرهاي جديد كشور با پديده فرار جمعيتي و سكونتگريزي مواجه هستند.
تحقيقاتي كه پژوهشگران جامعه شناس و شهرساز درباره منشا سكونتگريزي و فرار جمعيتي از شهرهاي جديد انجام دادند نشان ميدهد علت شكلگيري اين پديده ناشي از برنامهريزي غلط دولتهاي گذشته در نحوه ايجاد شهرهاي جديد و عدم رسيدگي به نقطه ضعفهاي شهرهاي جديد پس از تاسيس و راهاندازي بوده است.
اصليترين ريشه اين فرار جمعيتي به شهرمردگي و وجود جمعيت غريبه و ساكنان فاقد پيوند اجتماعي برميگردد كه اين موضوع خود ناشي از تاسيس آزمايشگاهي و توسعه عجولانه و گلخانهاي شهرهاي جديد است كه باعث شده شكلگيري شهرهاي جديد موجود ايران به جاي آنكه فرآيند طبيعي شهر شدن را طي كند به بلوغ زودرس دچار شود؛ به اين معني كه در فاصله زماني كم، حجم زيادي ساختمان مسكوني در اين شهرها ايجاد شده و جمعيت به تناسب اين ساخت و سازها وارد اين شهرها شدند؛ اما عملا خصوصيات و ويژگيهاي اصلي شهر شدن را كه ايجاد اجتماعات شهري و برقراري روابط و پيوندهاي اجتماعي بين شهروندان از مشخصههاي بارز آن است، ندارد.
دومين نكتهاي كه در اين زمينه مورد تاكيد قرار گرفته است عدم تامين امكانات و خدمات شهري مناسب و كافي در شهرهاي جديد است كه عملا باعث شده اين شهرها فقط ساختمانهاي مسكوني داشته باشند و خدمات و تاسيسات به ميزان سكونت جمعيت در آنها و ساخت واحدهاي مسكوني، تامين نشود.همه اين موضوعات موجب شده 31 درصد از ساكنان شهرهاي جديد در پژوهش صورت گرفته در پاسخ به اينكه چه نوع رابطهاي با شهر يا منطقه محل سكونت خود برقرار كردهاند احساس غربت با شهر جديد را عنوان كنند.اين در حالي است كه 56 درصد از ساكنان اين شهرها هم در پاسخ به اين سوال اظهار كردهاند كه هيچ احساس و رابطه اجتماعي با محل سكونت خود برقرار نكردهاند.
عوامل فرار جمعيت از شهرهاي جديد
در اين پژوهش عنوان شده است آن چيزي كه در حال حاضر باعث شده ميزان تحقق جمعيت ساكن فقط 30 درصد از ظرفيت جمعيت پذيري در شهرهاي جديد باشد، علاوه بر ريشههاي فرار جمعيتي، در 4 عامل خلاصه ميشود.اولين عامل به عدم برنامهريزي براي ايجاد مراكز اشتغال برميگردد كه موجب شده هماكنون شهرهاي جديد تنها ماهيت خوابگاهي براي اسكان سرريز جمعيت شهرهاي مادر داشته باشند.
نتايج اين پژوهش همچنين ثابت ميكند كه شهرهاي جديد با بيشترين فاصله از شهر مادر، كمترين تحقق جمعيتي را دارند، همچنين بين احساس تعلق به شهر جديد و ميزان تحقق جمعيت ساكن رابطه مستقيم به اثبات رسيده و عامل چهارم هم همان ناپايداري و فرار جمعيتي است كه اين خود به معناي 4 كمبود آشكار در شهرهاي جديد است.اين چهار كمبود به ترتيب اهميت براي مردم ساكن شهرهاي جديد عبارتند از: كمبود و نقص شبكه حمل و نقل بين شهر جديد و شهر مادر كه 75 درصد مردم اظهار ميكنند كه با اين مشكل در شهر جديد محل سكونت خود مواجه هستند.كمبود دوم به ضعف مديريتي در شهرهاي جديد بر ميگردد كه 74 درصد مردم ساكن در اين شهرها به آن اشاره كردهاند.مشكل سوم، مسائل اقتصادي در شهرهاي جديد است كه 64 درصد مردم ساكن در اين شهرها اظهار كردهاند با اين مشكل در شهر جديد محل سكونت خود رو به رو هستند.همچنين مشكل آخر به كمبود امكانات فرهنگي و اجتماعي و زيربنايي برميگردد، طوري كه 51 درصد از مردم ساكن در شهرهاي جديد به وجود اين مشكل اذعان كردهاند.
اين در حالي است كه در كنار اين مشكلات، نكته جالبي از نتايج اين پژوهش به دست آمده است مبني بر اينكه مشكل مسكن كه در شهرهاي مادر و بزرگ عمده نارضايتي ساكنان شهرها را شامل ميشود در شهرهاي جديد كمترين مشكل محسوب ميشود چون توسعه اين شهرها در سالهاي گذشته تنها از كانال ساخت وسازهاي مسكوني انجام شده و اولين دليل مردم براي انتخاب شهرهاي جديد به منظور سكونت، سهولت در تامين مسكن در اين شهرها بوده است.
ريشه اصلي ترين مشكل شهرهاي جديد
در اين ميان آنچه باعث شده در حال حاضر حمل و نقل، مشكل اصلي مردم ساكن در شهرهاي جديد باشد به اين علت است كه 71 درصد ساكنان شهرهاي جديد در شهر مادر اشتغال دارند و به اين ترتيب بيش از دو سوم ساكنان شهرهاي جديد روزانه حداقل دو بار بين محل سكونت و محل اشتغال خود رفت و آمد ميكنند و بيشترين نياز را به سيستم سريع ارزان قيمت و زود دسترس براي جابهجايي دارند.در حال حاضر مسوولان شهرهاي جديد با علم به اينكه 99 درصد ساكنان شهرهاي جديد ساكنان قديمي شهرهاي مادر و كلانشهرها هستند، معتقدند مردم شهرهاي جديد به خاطر مقايسهاي كه بين امكانات محل سكونت قبلي و فعلي خود انجام ميدهند كمبودهاي فعلي را بيشتر و زودتر احساس كرده و تشخيص ميدهند و همين موضوع باعث دلچسب نبودن شهرهاي جديد براي سكونت شده است.
با توجه به اينكه دولت پيش بيني كرده تا پايان سال 1404 جمعيت شهرهاي جديد از 2 ميليون و400هزار نفر به حداقل 4 ميليون نفر برسد، جامعهشناسان و شهرسازان ميگويند اين فرار جمعيتي نه تنها بايد مهار شود، بلكه لازم است با تعريف هويت دائمي و فرهنگ پايدار در اين شهرها، شهرهاي جديد از حالت «سكونتگريز» به «سكونتپذير» تبديل شوند. كارشناسان اعتقاد دارند شهرهاي جديد تجربه موفق دنياست بنابراين اصل موضوع قابل انكار نيست ولي شكل توسعه شهرهاي جديد در ايران بايد دگرگون شود.اين در حالي است كه توسعه بيضابطه شهرهاي مادر و مجوزهاي بي رويه ساختماني مانند تراكم فروشيهاي گسترده در كلانشهرها يكي از مهمترين موانع عدم گسترش طبيعي و توسعه خودجوش شهرهاي جديد است.
كارشناسان شهري معتقدند اگرچه فرآيند جامعهپذيري و ايجاد جامعه همراه با پيوندهاي اجتماعي در شهرهاي جديد ممكن است تاكنون اتفاق نيفتاده باشد و اين مشكل از معضلات اساسي مردم و دولت در اين شهرها باشد، اما هنوز هم براي ايجاد هويت پايدار و جامعهسازي در اين شهرها دير نشده است. چراكه هماكنون سطح جمعيتي در شهرهاي جديد به حدي رسيده است كه ميتوان جمعيت موجود را به مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي و جامعهسازي در اين شهرها ترغيب كرد.اين در حالي است كه تا پيش از اين به دليل محدود بودن جمعيت در اين شهرها شايد بسياري از حركتهاي اجتماعي و فرهنگي با پاسخ مناسب از طرف شهروندان روبهرو نميشد.در واقع در حال حاضر جمعيت موجود شهرهاي جديد به حدي رسيده كه اين قابليت را دارد كه با دو دسته برنامه «نرمافزاري» و «سختافزاري» فرآيند اجتماعسازي و ايجاد حلقههاي اجتماعي و فرهنگي بين ساكنان شهرهاي جديد شكل بگيرد و شهر از حالت غريبگي ساكنان با يكديگر خارج شود.
7 راهكار براي رفع شهر مردگي
براساس آمارهاي موجود در اين پژوهش 70 درصد ساكنان شهرهاي جديد معتقدند شهر محل سكونتشان كمتحرك، مرده و فاقد جنبوجوش است. براي حل اين موضوع، پژوهشگران اين تحقيق و همچنين شركت عمران شهرهاي جديد 7 راهكار را شناسايي كرده كه قرار است براي مهار فرار جمعيتي و جذاب كردن شهرهاي جديد براي سكونت به اجرا در بيايد.آنچه پژوهشگران به دولت پيشنهاد كردهاند اين است كه از افزايش تعداد شهرهاي جديد خودداري كند؛ سياستي كه فعلا با برنامه دولت ناسازگار است.
مطابق با برنامهريزيهاي صورت گرفته هماكنون دولت بنا دارد 13 شهر جديد ديگر را طراحي و عملياتي كند كه از اين تعداد مطالعات 6 شهر جديد در مناطق مختلف كشور انجام شده و مابقي در نوبت شروع و انجام مطالعه قرار دارد.پژوهشگران در اين زمينه ميگويند هر چه تعداد شهرهاي جديد بيشتر شود ميزان تحقق جمعيت ساكن در اين شهرها كمتر ميشود.سياست دوم پيشنهادي اين است كه نظام مديريت شهري در شهرهاي مادر از جذب جمعيت تبعيت نكند يعني اينكه ساختوساز و تراكم فروشي محدود شود كه حركت جمعيت از شهر مادر به سمت شهر جديد بهصورت طبيعي و خودكار شكل بگيرد.
كارشناسان همچنين به دولت پيشنهاد ميكنند دولتمردان و مردم از مقايسه شهرهاي جديد و شهرهاي مادر خودداري بكنند و نواقص را كمتر اعلام عمومي كنند. چراكه ايجاد برابري بين شهر جديد و شهر مادر به علت فاصله بسيار زياد هويتي و تاريخي شهر مادر با شهر جديد كه طي سالها و قرنهاي متوالي ايجاد شده است، اساسا امكانپذير نخواهد بود و ممكن است دوره رشد شهرهاي جديد تا زمان بلوغ كامل آنها به 100 سال هم برسد.
از سوي ديگر پژوهشگران اجتماعي و شهرسازي به مسوولان شهرهاي جديد پيشنهاد ميكنند ميزان رضايت شهروندان از سكونت در هر يك از شهرهاي جديد را بهصورت سالانه مورد سنجش قرار دهند و متناسب با آن ماموريتهاي دوازده گانه براي مديران شهرهاي جديد تعريف كنند؛ اين ماموريتها حول موضوعات كلي سكونتي در شهرهاي جديد همچون كنترل جمعيتپذيري، بهبود حملونقل، بهبود شرايط اقتصادي خانوارها، ايجاد مراكز اشتغال، افزايش كاربريهاي خدماتي، ارتقاي امنيت شهري، ارتقاي ايمني شهري، رشد كيفيت محلات، آرامسازي ترافيكي، ايجاد و توسعه كانونهاي اجتماعي محلات، رشد فضاي سبز و ارتقاي سرانههاي آموزشي و...تعريف ميشود.
راهكار ديگر، «اجتماعسازي» در شهرهاي جديد در قالب دو دسته برنامه نرمافزاري و سختافزاري است. حمايت از ايجاد و فعاليت NGOها و همچنين ايجاد فضاهاي مناسب براي فعاليت آنها و ساير برنامههاي اجتماعي و فرهنگي به ترتيب نمودهاي بارزي از اقدامات نرمافزاري و سختافزاري مورد نياز در شهرهاي جديد است.اين در حالي است كه در ميان اشاره به چالشها و مشكلات شهرهاي جديد كه بر پايه تحقيقات به عمل آمده از شاخصهاي سكونتي در اين شهرها حاصل شده است، يك نكته روشن، مثبت و اميدواركننده تحقيق انجامشده درباره وضعيت موجود شهرهاي جديد ايران حاكي است ساكنان فعلي اين شهرها محل سكونتشان را در مقايسه با شهر مادر حاوي چهار مزيت و برتري ميدانند كه شامل آب و هواي بهتر، خلوتي، ترافيك كم و آرامش است.اين نكته روشن نشان ميدهد اگر ريشههاي فرار جمعيتي و مشكلات شهري در شهرهاي جديد حل وفصل شود حركت طبيعي جمعيت از شهر مادر به شهرهاي جديد اتفاق ميافتد.
در ميان هشت شهر جديد مورد بررسي ساكنان شهر جديد پرند كمترين تمايل به جابهجايي از شهر جديد و بالاترين ميزان رضايت از محل سكونت فعلي خود را دارند، با اين حال تنها 52 درصد از ساكنان اين شهر نسبت به سكونت در پرند ابراز رضايت كردند و 62 درصد آنها اعلام كردهاند تمايل دارند در صورت توانمند شدن به شهر مادر بازگشت كنند.جامعهشناسان و كارشناسان شهري معتقدند هر چند اين پژوهش در سال 85 (يك دهه قبل و پيش از احداث مسكن مهر در شهرهاي جديد) انجام و نتايج آن هم اكنون منتشر شده است، اما وضعيت فعلي شهرهاي جديد پس از ساخت مسكن مهر نه تنها به لحاظ مولفههاي خدماتي، اجتماعي و فرهنگي بهبود چنداني نيافته بلكه خلأ محركهاي مورد نياز براي جذب جمعيت در اين شهرها بيش از پيش قابل مشاهده است.
چراكه طي حدود يك دهه گذشته، توسعه شهرهاي جديد بيش از آنكه نيازهاي خدماتي، اجتماعي و فرهنگي ساكنان قديم و جديد اين شهرها را پاسخ بدهد تنها به شكل برنامه ساخت انبوه واحدهاي مسكوني دنبال شده و پيش رفته است.به اعتقاد كارشناسان شهري لازم است دولت براي انجام برنامهريزي بهتر به منظور تحقق فضاها و سرانههاي خدماتي، فرهنگي و اجتماعي در شهرهاي جديد سالانه مطالعاتي براي سنجش نوع و ميزان نيازهاي سكونتي ساكنان اين شهرها انجام دهد.
طرح مسكن اجتماعي آماده شد
معاون مسكن و ساختمان وزارت راه و شهرسازي گفت: برنامه مسكن اجتماعي آماده است و بلافاصله پس از اتمام مسكن مهر اجرا خواهد شد.
حامد مظاهريان اظهار كرد: طرح مسكن اجتماعي آماده است و بلافاصله كه پروژه مسكن مهر در پايان سال جاري به اتمام رسيد برنامههاي ما درخصوص مسكن اجتماعي اجرا ميشود. حتي توافقات اين طرح انجام شده و به راحتي قابليت گسترش دارد. بودجهاي كه هماكنون در مسكن مهر است نيز صرف مسكن اجتماعي خواهد شد.
به گزارش اقتصاد آنلاين به نقل از ايسنا، وي همچنين با اشاره به افزايش 19 درصدي معاملات مسكن تهران در فروردين 95 نسبت به فروردين 94 افزود: اين پيشنشانه خوبي براي خروج از ركود مسكن است. هماكنون منتظريم تا آمار ارديبهشت ماه نيز ارايه شود كه اگر روند رو به رشد معاملات در چند ماه آينده تداوم يابد پيشبيني اكثريت قريب به اتفاق متخصصين اقتصادي و امور مسكن مبني بر خروج از ركود مسكن در نيمه سال جاري محقق خواهد شد.
معاون مسكن و ساختمان وزارت راه و شهرسازي درخصوص برنامه اين وزارتخانه براي افزايش متوسط عمر و ايمني ساختمانها گفت: افزايش طول عمر ساختمانها دو بال دارد؛ يكي تغيير مقررات و انضباط شهري است كه بتوانيم به قوانين شهري تداوم دهيم و با ارزشهاي خلقالساعه اقتصادي، ساختمانهاي خوب ساخته شده را در معرض خطر قرار ندهيم. دومين مساله از طريق استفاده از مصالح مقاوم و خدمات مهندسي قابل قبول، امكانپذير است.
به گفتهي مظاهريان، هدف مقررات ملي ساختمان كه فراگيرترين مقررات در زمينه ساختمان است ايمني، آسايش، صرفه اقتصادي و بهداشت است. مقابله در برابر حريق در همهي مقررات ملي جايگاه اساسي دارد؛ زيرا ميتواند به چندين هدف اصلي مقررات ملي جامهي عمل بپوشاند.
وي خاطرنشان كرد: در سالهاي اخير شاهد افزايش حوادث ناشي از حريق هستيم كه بخشي از آن ناشي از پديده شهرنشيني در جهان مدرن است. به همين دليل پرداختن به موضوع حريق و اجراي مقررات لازم براي آن ميتواند كمك كند كه نيروي انساني، مردم و سرمايههاي آنها محافظت شود.